یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۵۸
 سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی (بخش دوم)

حوزه/ شخصی که بر هواپیما سوار می‎شود می‎تواند در این کرامتی که خدا انسان را به آن سرافراز کرده و زمین و آسمان را مسخر او قرار داده است، تفکر کند و بیندیشد که این مخلوق و پدیده به ظاهر کوچک با عقل و اندیشه خود چه تصرفاتی در زمین و فضا می‎نماید و چه کارهایی از او صارد شده و می‎شود که از حیوانات عظیم الجثه، و آفتاب و ماه و کوه‌ها و اقیانوس‌ها صادر نخواهد شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی سفرنامه ای به حج دارند که در شماره های گوناگون به انتشار آن خواهیم پرداخت.

تفکر در هواپیما

اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ وَ اخْتِلافِ الْلَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النّاسَ، وَ ما اَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماء فَاَحْیا بِهِ اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّة وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ اْلاَرْضِ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون[۱]

در هواپیما بهترین اشتغال یاد خدا و اندیشه در عظمت آفرینش است. در آیه‎ای که تلاوت فرمودید به خلق آسمان و زمین و به کشتی که در دریا به نفع مردم حرکت می‎کند، و به ابرهای مسخر بین آسمان و زمین و آیات دیگر اشاره شده است.

در هواپیما این فرصت را دارید اکنون که از زمین به فضا صعود کرده‎اید، و ابرها را در زیر پای خود می‎بینید، در خلق آسمان و زمین و نظاماتی که در آنها است اندیشه کنید، و وسعت فضا را که اگر میلیون‌ها سال هواپیماهای سریع السیر بتوانند در هر شرایط در فضا پرواز نمایند شاید به هیچ کجا نزدیک نشوید در نظر آورید، و ببینید که یکی از اموری که ذهن بشر ظرفیت آن را ندارد، و تصوّر آن در ذهن اگر محال نباشد محال گونه است همین فضا است.

آیا می‎توانید فضا را تصور کنید؟ آیا می‎توانید همین چیزی را که نمی‎توانید تصوّر کنید انکار نمائید، و بگوئید فضا نیست و وسعتش موهوم است؟ پس آیا می‎توانید حقایق دیگر را که عاجز از تصور آن هستید مثل روح و ملائکه وعلم خدا و ذات خدا را انکار کنید، و به استناد اینکه نتوانسته‎اید آنها را تصور نمائید آنها را رد نمائید؟ آیا می‎توانید صد میلیارد انسان یا درخت را در ذهن بیاورید؟ هم اکنون بعض رادیوها خبری به تفصیل دادند  

در آیه‎ای که تلاوت کردید نام کشتی در ضمن آنچه آیات خدا است برده شده است اما اهل دانش و بینش می‎دانند که کشتی خصوصیت ندارد، کشتی آیه است اتومبیل هم آیه است، هواپیما آیه است، ماشین تحریر آیه است، ماشین چاپ آیه است، سفینه فضائی آیه است تمام علوم و صنایع و هنر بشر و هربیت شعر و هر سطر علم همه آیه می‎باشند و راه افزایش معرفتند و تفکر در هر یک از آنها سالک الی الله را به خدا می‎رساند.

بیندیشید در آن فکرها و عقل‎هایی که نقشه این هواپیما را می‎دهند، آن اندیشه‎هایی که محصول آنها این اختراعات است. این نقشه‎ها از کجا در ذهن آنها می‎آید؟ و چه کسی به آنها الهام می‎کند؟ این اشعار ادبی با آن لطایف و نکته‎های پر از ذوق و سرشار از زیبائی و این صنایع شعری و هنرهای نقاشی از کجا بیرون می‎آیند و چگونه تولید می‎شوند؟

آیا همه اینها، و همه این علوم اثر ماده بی‌شعور و ظاهر وجود انسان و پوست و استخوان است؟

آیا این ذهن، و افکار مادی هستند یا مجرد. اگر مادی می‎باشند در کجا قرار دارند؟ اگر می‎گوئید در مغز قرار دارند چگونه عالم و این همه اشیاء کوچک و بزرگ در جسمی که یک میلیاردم آنها همه نیست جا می‎گیرند؟

اصولا این افکار بشر، و اینهمه علوم و ادبیّات، این بیانات شیوا، این اشعار شیوا و آبدار، این صنایع شعری، این همه لطایف با آن تعبیرات و مجازات و استعاره‎ها، آن مضامین بسیار بلند عرفانی و غیره و غیره آیا مولود تعدادی سلول نفهم می‎باشند؟

آیا آن حقیقتی که از این امور لذت می‎برد و زشتی و زیبائی و جمال و کمال را درک می‎کند و اظهار شوق و ذوق یا ابراز تنفر می‎نماید همین سلول‌های مغز است یا باطن انسان و روح و حقیقت او است؟

آیا همین هواپیما دلیل عالم غیب نیست؟ دلیل این نیست که انسان فقط این پوست و گوشت و سلول‌ها نمی‎باشد؟

آیا اینها همه دلیل بر وجود خدای آگاه و دانا و توانا نیست؟ آیا کسی می‎تواند با قاطعیت بگوید اینها همه اثر ماده است و ماورای ماده چیزی نیست؟

آیا کسی می‎تواند بگوید عالم و تمام این حقایق پوچ و پوک و بی‎هدف و بیهوده است؟ که اینها دلیل بر قصد از آفرینش این عالم نیست؟

آیا اینگونه اظهار نظر سفیهانه و غیر منطقی نمی‎باشد؟ آیا بشری که منکر این حقایق شود می‎تواند انکار خود را به یک شِبه دلیل عقل پسند مستند سازد؟

قرآن می‎فرماید: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ اْلاَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلا ذلِکَ ظَنُّ الَّذینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنَ النّاِر[۲] «آسمان‌ها و زمین و آنچه را بین آنها است باطل نیافریدیم این گمان آن کسانی است که کافر گردیده‎اند پس وای بر کسانی که کفر ورزیده‎اند از آتش.»

این آیه کریمه را نیز تلاوت فرمائید که متضمن حال بسیاری از مسافران هواپیما و سایر وسایل فضانورد و به طور کلی بیان کننده حال بیشتر افراد بشر است: «وَ کَاَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمواتِ وَ اْلاَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون[۳]؛ چه بسیار از آیه آسمان‌ها و زمین که بر آنها می‎گذرند و ایشان از آن روگردانند.»

یک نکته تفسیری

در تفسیر این آیه احتمالی به نظر می‎رسد که چون ممکن است استظهار عرف پسند از آیه نباشد و العیاذ بالله تفسیر به رأی شود تذکر می‎دهیم که فقط یک احتمال است هر چند ممکن است در نزد اهل نظر احتمالی مقبول و قابل بررسی باشد.

احتمال این است که: آیه در عین حال که متضمن نکوهش کسانی است که به آیات خدا مرور مغرضانه دارند، و از آنها روگردانند اخباری از غیب است، چون مرور بر آیات آسمان به دو گونه قابل تصور است یکی به دیدن آنها یا شنیدن صدای آنها مثل اینکه ماه و آفتاب را می‎بینیم، و صدای رعد را می‎شنویم، و دیگر به مرور و گذشتن بر آنها مثل آنکه در کشتی سوار شده و بر دریا می‎گذریم، بر فلان درخت، فلان شهر، فلان کوه، فلان اقیانوس، فلان شخص مرور می‎کنیم. بدیهی است اطلاق مرور بر قسم دوم ظاهرتر است.

بنابراین مرور بر آیات آسمان آنچنان که امروز و در عصر ما با پیشرفت صنایع حاصل شده حاصل نبوده است، و بشر اکنون تا کره ماه، رفته به گردش‌های کیهانی پرداخته است و با هواپیما نیز در فضا و آسمان پرواز می‎کند.

این مرور یک مرور حقیقی است که قرآن می‎فرماید: «ایشان از آن آیات روگردانند».

آیا این یک خبر از غیب، و آخرالزمان نیست؟ که این کفار و خدانشناسان بر بسیاری از آیات و نشانه‎های حق و پدیده‎های جهان در آسمان و زمین خواهند گذشت، و از آن رو می‎گردانند.

غیر از این است که اینها که توانسته‎اند مرور بر این آیات بنمایند از آنها روگردانند؟ یعنی به غیب وجود آنها و آنکه اینها را آفریده توجه نمی‎کنند، و آنها را به عنوان آیه و با نظر عبرت تحت بررسی قرار نمی‎دهند، و به یاد خدای بزرگی که اینها را آفریده است نمی‎افتند.

آنچه مسخر انسان است

شخصی که بر هواپیما سوار می‎شود می‎تواند در این کرامتی که خدا انسان را به آن سرافراز کرده و زمین و آسمان را مسخر او قرار داده است تفکر کند، و بیندیشد که این مخلوق و پدیده به ظاهر کوچک با عقل و اندیشه خود چه تصرفاتی در زمین و فضا می‎نماید و چه کارهایی از او صارد شده و می‎شود که از حیوانات عظیم الجثه، و آفتاب و ماه و کوه‌ها و اقیانوس‌ها صادر نخواهد شد.

این چه امتیاز و چه استعدادی است که به انسان عطا شده است؟ و چه تاج کرامتی بر سرش نهاده‎اند؟ جا دارد به این شعر منسوب به امیر المؤمنین علیه‎السلام مترنم شده و به خودش خطاب کند.

اَتَزْعَمُ اَنَّکَ جِرْمٌ صَغیرٌ * وَ فیکَ انْطَوَی الْعالَمُ اْلاَکْبَرُ
وَ اَنْتَ الْکِتابُ الْمُبینُ الَّذی * بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ[۴]

***

توئی ‎تو ‎نسخه ‎صنع ‎الهی * بجو‎از ‎خویش ‎هر ‎چیزی ‎که ‎خواهی

و از اینکه نتوانسته‎ایم از این همه استعداد استفاده کنیم و نعمت‌های بزرگ خدا را رایگان و بی‌عوض به هدر داده‎ایم، و از آنان که در مراحل اظهار استعداد، و به فعلیت رساندن کمالات انسانی پیشتاز شده‎اند عقب مانده‎ایم شرمنده و خجلت زده باشیم.

یقیناً در آینده چنان که در بعض روایات مربوط به عصر ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و زمان حکومت جهانی آن حضرت به آن اشاره شده است بیش از اینها هویت و استعداد انسان ظاهر خواهد شد.

اما نکته‎ای در اینجا است که اسلام همه کمالات و همچنین کوشش برای تسخیر زمین و آسمان و ترّقی و پیشرفت مادی و معنوی را به انسان پیشنهاد نموده و او را به دنبال کردن اندیشه‎های ژرف، دلیر و گستاخ و به تسخیرات بیشتر امیدوار نموده است و چهارده قرن پیش نیل به پیشرفت‌هایی را که برای بشر محال شمرده می‎شد ممکن معرفی کرده و گذشت زمان هم نظر اسلام را تأیید می‎نماید و برای نمونه در این آیات شریفه دقت و تأمل نمائید.

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی اْلاَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِاَمْرِهِ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی اْلاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ[۵]

اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخِّرَ لَکُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً[۶]

اَللهُ الَّذی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِی الْفُلْکَ فیهِ بِاَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ اِنَّ فی ذلِکَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ[۷]

وَ سَخِّرَ لَکُمْ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِاَمْرِهِ[۸]

بدیهی است مفهوم اینکه زمین و آسمان مسخّر انسان شده‎اند تسخیر بالفعل نیست بلکه اشیاء را چنان آفریده است که تسخیر آنها برای انسان امکان پذیر باشد یا انسان را چنان آفریده است که می‎تواند این اشیاء را مسخر خود سازد به هر دو صورت مقصود تسخیر بالقوه است که به فعلیت رسیدن امروز از گذشته گسترده‎تر و کامل‎تر و ظاهرتر است.

مثلا برداشتن آب از نهرهای بزرگ مانند نیل و دجله و فرات و جیحون یک نوع تسخیر آنها است ولی کشتیرانی و سدسازی‎های بزرگ در آنها نوع دیگر است همچنین تسخیر هوا و فضا و نور و آفتاب و زمین و معدن صورت‌های متعدد دارد که به تدریج آنچه در قوه بوده به فعلیت می‎رسد.

و خلاصه هواپیما نیز یکی از نمونه‎های تسخیر اشیاء برای انسان است چنان‌که تمام مظاهر صنعت و کشاورزی مظاهر همین تسخیر است؛ فَسُبْحانَ الَّذی جَعَلَ اْلاَشْیاءَ مُسَخَّراً للإنْسانِ، وَ اَکْرَمَهُ بِالنُّطْقِ وَ الْبَیانِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ

پی نوشت ها:
[۱]. سوره بقره، آیه ۱۶۴.

[۲]. سوره ص، آیه ۲۷.

[۳]. سوره یوسف، آیه ۱۰۵.

[۴]. دیوان منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) حرف راء ص۱۷۵.

[۵]. سوره حج، آیه، ۶۵.

[۶]. سوره لقمان، آیه ۲۰.

[۷]. سوره جاثیه، آیه ۱۳ ـ ۱۲.

[۸]. سوره نحل، آیه ۱۲.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha